بازاندیشی در اندیشۀ خواست قدرت؛ روایتی متفاوت از مفهوم قدرت

Authors

علی اشرف نظری

علی حسن پور

abstract

خواست قدرت (will to power) مهم ترین مفهوم در اندیشۀ نیچه است. قدرت در رویکرد او در ارتباط با مفاهیمی نظیر اراده، آزادی، تأثیرگذاری و مسئولیت قرار می‏گیرد. خواست قدرت در این معنا، محور حیات انسان و آثار اوست و جملگی انسان ها حتی در منطق و عقلشان از این کشش ناگزیرند. در هر زمان که این کشش به سمت نیرو ناتوان گردد، آثار فروریزش تمدن و فرهنگ و زوال زندگی انسان هویدا می شود. میل به قدرت مهم ترین مفهوم در اندیشۀ نیچه است که محور «حیات» تلقی می شود؛ به گونه ای که قلمرو تخیل و کنش را می سازد. نیچه حقیقت، ارزش ها، نظام معرفتی و دانش را نمودی از این خواست می دانست. هدف مقالۀ حاضر، بررسی مبانی هستی شناسی و شناخت شناسی اندیشۀ نیچه برای درک بهتر ایدۀ «خواست قدرت» نزد وی است. نیچه با نقدی بی باکانه به فلسفه و نیز اخلاق مسیحی، علم گرایی و انسان مدرن، فلسفه را به راهی تازه کشاند و آن را از کل گرایی و انتزاعی گری رها ساخت و به مسیری رهنمون کرد که می توان آن را فلسفۀ هستی شناسانه نامید. از نتایج نگاه فلسفی او، فروریختن نظام سلسله مراتبی در حوزۀ علم، اجتماع و شکل گیری نگرشی است که در آن فرهنگ جایگاه اساسی پیدا می کند. در اندیشۀ نیچه اعمال قدرت بیشتر از آنکه بر مبنای ابزارهای نظامی (قدرت به معنای وبری) باشد، مبنایی «فرهنگی» می یابد و تأکید بر همین مبانی فرهنگی قدرت، در رویکردهای جدید سیاسی اهمیت ویژه ای یافته است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

بازشناسی مفهوم قدرت در اندیشۀ فوکو

هدف اصلی مقالۀ حاضر بازشناسی نوع نگاه فوکو به مقولۀ قدرت و ماهیت آن است. او از آبشخورهای فکری اندیشمندانی چون هایدگر، فروید، مارکس، و به‌خصوص نیچه بیش‌ترین تأثیر را پذیرفته است. فوکو با بدیل روش‌شناختی خود در قالب روش‌های دیرینه‌شناسی و تبارشناسی و با مفاهیمی مانند گفتمان و اپیستمه، که بیش از همه محصول فکری خود اوست، تأثیری پردامنه در اغلب قلمروهای اندیشه و اندیشمندان هم‌دوره و پس از خود بر جای...

full text

بازشناسی مفهوم قدرت در اندیشۀ فوکو

هدف اصلی مقالۀ حاضر بازشناسی نوع نگاه فوکو به مقولۀ قدرت و ماهیت آن است. او از آبشخورهای فکری اندیشمندانی چون هایدگر، فروید، مارکس، و به خصوص نیچه بیش ترین تأثیر را پذیرفته است. فوکو با بدیل روش شناختی خود در قالب روش های دیرینه شناسی و تبارشناسی و با مفاهیمی مانند گفتمان و اپیستمه، که بیش از همه محصول فکری خود اوست، تأثیری پردامنه در اغلب قلمروهای اندیشه و اندیشمندان هم دوره و پس از خود بر جای...

full text

خواست قدرت و مسألۀ‌ تفسیر آن

خواست قدرت، یا ارادۀ معطوف به قدرت، در نظر شمار قابل توجهی از تفسیرگران اندیشۀ نیچه یکی از مهم‌ترین مفاهیم در فلسفه‌‌، دست‌کم فلسفۀ متأخر اوست و در عین حال یکی از پرابهام‌ترین و مسأله‌برانگیزترین مضامین در اندیشۀ نیچه نیز می‌باشد که اندیشه‌ورزان گوناگون را در پی ارائۀ تفسیری درست و قابل قبول همواره به چالش انداخته است. به نظر نویسنده مشکل اصلی در ارائۀ تفسیری متافیزیکی از نیچه است و چنانچه تفسی...

full text

نسبت رؤیت‌پذیری با قدرت در اندیشۀ فوکو

«رؤیت‌پذیری» به­عنوان یکی از مؤلفه­های اصلی تحلیل­های فوکو جایگاه ویژه­ای در اندیشۀ وی دارد. تأکید او بر رؤیت‌پذیری به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکل‌گیری علوم، و همچنین یکی از تکنولوژی­های قدرت، نشان دهندۀ این اهمیت است. استناد بر توصیفات تجسمی در تحلیل‌های فوکو سبب شده است که بسیاری از مفسران وی را فیلسوفی دیداری بدانند، ولی از دیگر سو، افشاگری او درباره جایگاه نگاه در اعمال قدرت، برخی دیگر ر...

full text

کالبدشناسى مفهوم قدرت

قدرت مفهومى است که در بیشتر علوم طبیعى، کلامى، فلسفى و انسانى مورد توجه قرار گرفته است، ولى در علوم اجتماعى و سیاسى طبعاً اهمیّت ویژه و جایگاه محورى دارد. علما و اندیشمندان هر گروه از زاویه خاصّى به توضیح مفهوم قدرت پرداخته اند، بعضى با دید طبقاتى به قدرت نگریسته اند، برخى دیگر با توجه به آثار قدرت، آن را توضیح داده اند و گروهى قدرت را با قابلیت تطبیق داده اند که هیچ کدام از آنها خالى از ایراد نیس...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
فصلنامه سیاست

Publisher: دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

ISSN 1735-9678

volume 43

issue 3 2014

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023